مکانيزاسيون

 ماشينهای کشاورزی

 

 

تغذيه درختان ميوه

عناصر مورد نياز گياهان به دو گروه، عناصر پر مصرف ( Macroelements )  و كم مصرف يا ريز مغذي ( Microelements )  تقسيم ميشوند.

گياهان براي رشد و نمو و تكميل چرخه زندگي خود به يك اندازه، وابسته به وجود عناصر پر مصرف و كم مصرف مي باشند و تنها فرق آنها در اين تقسم بندي، مقدار مصرف  اين عناصر توسط گياه مي باشد. از آنجاييكه عناصر پر مصرف عمدتاً در ساختار سلول هاي گياه حضور دارند لذا مقدار مصرف آنها بيشتر مي باشد و معمولاً به صورت درصد بيان مي شوند. در صورتيكه نقش غالب عناصر كم مصرف در فعاليت هاي آنزيمي متمركز شده است. نياز گياهان به اين عناصر بسيار اندك بوده و معمولاً به صورت قسمت در ميليون (parts per million) بيان مي شوند. غير از اكسيژن، كربن و هيدروژن كه از هوا يا آب گرفته مي شوند، عناصر نيتروژن، پتاسيم، فسفر،كلسيم، منيزيم و گوگرد پرمصرف و عناصر آهن، مس، منگنز، روي، بُر، موليبدن و كلر كم مصرف ناميده مي شوند.

عناصر پر مصرف

نيتروژن (N)

 نيترات و آمونيم منابع عمده نيتروژن غير آلي هستند كه به وسيله ريشه گياهان عالي جذب مي شوند. بخش زيادي از آمونيوم بايد در ريشه ها به ساختمان تركيبات آلي وارد شود در حاليكه نيترات درون آوند چوبي متحرك است و نيز مي تواند در درون واكوئل هاي ريشه، ساقه و اندام هاي ذخيره اي نگهداري شود.

 حدود 2% وزن خشك برگ درختان ميوه را نيتروژن تشكيل ميدهد. نيتروژن براي توليد پروتئين، آنزيمها، اسيدهاي نوكلئيك و كلروفيل ضروري است. اثر سوء كمبود نيتروژن در تمايز جوانه هاي گل بسياري از درختان ميوه به اثبات رسيده است. نيتروژن يك عنصر متحرك در سيستم هادي گياه است. از اينرو كمبود نيتروژن با عدم تشكيل كلروفيل و زردي برگهاي مسن درختان مشخص ميشود. كاهش  شديد رشد و عملكرد، باريك و چوبي شدن گياه،  از ديگر علايم كمبود نيتروژن مي باشد. از آنجاييكه نيتروژن در ساخت مولكول هاي پروتئين نقش كليدي دارد.  در بعضي گياهان از جمله در هسته‌داران، تجمع آنتو سيانين و ظهور رنگ  ارغواني يكي از علامت هاي كمبود نيتروژن است. زيرا براي سنتز پروتئين از مواد اوليه كربوهيدرات، نياز به نيتروژن مي باشد و كمبود نيتروژن موجب تجمع مواد قندي و متعاقب آن توليد بيش از حد آنتو سيانين مي‌شود.  در بسياري از موارد هر عاملي كه موجب اختلال در پروتئين سازي گياه شود، با ظهور رنگ ارغواني خودنمايي مي‌كند. هواي خنك در اوايل فصل رشد و گاهي تنش كم آبي مثال‌هايي از سنتز آنتوسيانين در گياهان است. در شرايط كمبود نيتروژن، ميوه‌ها بويژه هسته‌داران كوچكتر مانده و زودتر از موعد مي‌رسند.

زيادي نيتروژن در درختان ميوه عوارضي را ايجاد مي‌كند. رشد بيش از حد سرشاخه‌ها همراه با رنگ سبز تيره برگ‌ها كه در پاييز خزان ديررس دارند از علايم زيادي اين عنصر است. اگر سطح نيتروژنِ درخت بيش از حد طبيعي باشد، رنگ ميوه‌ها تضعيف و رسيدگي آنها به تاخير مي‌افتد. ارقام ميوه قرمز، رنگ كمتري  مي‌گيرند و ارقام زرد تمايل به سبز باقي ماندن نشان مي دهند. زيادي نيتروژن در سيب و گلابي باعث كاهش عطر و طعم شده و عمر انباري آنها را كاهش مي‌دهد. علاوه بر اثرات زيانبار مستقيم، زيادي نيتروژن و عدم تعادل آن در رابطه با كلسيم، باعث تشديد ناهنجاري‌هاي فيزيولوژيكي از قبيل چوب‌پنبه‌اي شدن و لكه‌تلخ در سيب و گلابي مي‌شود. به‌طور كلي زيادي نيتروژن باعث حساسيت درخت به آفات و امراض مي‌شود.

در خاكهاي آهكي و متمايل به قليايي براي رفع نياز نيتروژن درختان ميوه كود شيميايي سولفات آمونيم به عنوان منبع نيتروژن توصيه مي‌شود. زيرا  به دليل سرعت جذب بخش آمونيمِ كود كه به صورت كاتيون جذب مي‌شود، موجب آزاد سازي پروتون توسط ريشه‌ي درخت در خاك شده، pH را تا حدي كاهش و حاصلخيزي خاك را بهبود مي‌بخشد. محلول پاشي با كود نيتروژني اوره يكي از روشهاي سريع و مؤثرِ رفع كمبود نيتروژن در بسياري از درختان ميوه است.  در تحقيقي كه ناصري و كركان در دانشكده كشاورزي دانشگاه اروميه انجام دادند، نشان دادند كه  محلول‌پاشي اوره  موجب افزايش عملكرد و بهبود كيفيت ميوه‌هاي سيب گرديد. در اين تحقيق درختان سيب ارقام زرد لبناني و قرمز لبناني با محلول 6 در هزار اوره، طي دو نوبت در خرداد ماه با فاصله زماني يك هفته محلول‌پاشي شده بودند.

جدول  : شاخص‌هاي معمولي تشخيص وضعيت نيتروژن درختان ميوه

شاخص

كمبود نيتروژن

نيتروژن طبيعي

زيادبود نيتروژن

رشد شاخشاره ها

كمتر از 25-20 سانتيمتر

به‌طور متوسط 50 سانتيمتر

به‌طور متوسط 100-80 سانتيمتر

اندازه برگ

كوچك و نازك

متوسط و طبيعي

بزرگ، ضخيم، اغلب با نوك چروكيده

رنگ برگ

رنگ‌پريده سبز مايل به زرد

سبز طبيعي

سبز خيلي تيره

خزان برگ

زودهنگام با رگبرگ‌هاي قرمز

طبيعي، با رنگ سبز تا سبز روشن

ديرهنگام، برگها سبز تيره تا يخبندان

رنگ پوست

قهوه‌اي روشن تا قهوه‌اي مايل به قرمز

خاكستر تا قهوه‌اي مايل به خاكستر ي تيره

خاكستري مايل به سبز تا خاكستري

تشكيل ميوه

ضعيف، ريزش خرداد ماه فراوان

طبيعي، 1تا 3 ميوه در هر خوشه

كم اثر يا بي اثر

رنگ رويي ميوه

رنگ‌گيري خوب و زودتر از موقع

رنگ گيري متوسط

رنگ‌گيري ضعيف

رنگ زيري ميوه

زرد، زودتر از موقع

سبز مايل به زرد موقع بلوغ

سبز تا سبز مايل به زرد در زمان برداشت

رسيدگي ميوه

زودتر از موقع

طبيعي

10-5 روز ديرتر

فسفر (P)

برخلاف نيترات و سولفات، فسفات در درون گياهان احياء نمي‌شود، بلكه در بالاترين شكلِ اكسيده شده باقي مي‌ماند. فسفر پس از جذب [كه در pH فيزيولوژيك به طور عمده، به صورت فسفات يك ظرفيتي (H2PO4-) انجام مي‌گيرد] يا به صورت فسفات غير آلي بر جاي مي‌ماند (Pi) و يا به وسيله گروه هيروكسيل (-OH) به يك زنجيره‌ي كربن اِستري مي‌شود (C-O-P) و به صورت استر فسفات ساده (براي نمونه فسفات قند) در مي‌آيد و يا به پيوند پرانرژي فسفات جهت توليد ATP مي‌چسبد. تبديل فسفر معدني به آلي و بالعكس به سرعت در درون گياه انجام مي‌گيرد.

آشكارترين نقش قسفر، به عنوان جزيي از ساختار مولكول‌هاي درشت در اسيدهاي نوكلئيك است كه به صورت واحد‌هاي DNA ناقل اطلاعات ارثي و به عنوان واحدهاي RNA مسؤول ترجمه اطلاعات وراثتي هستند.

نقش فسفوليپيدها به ساختمان مولكولي آنها مربوط است. در هر مولكول، يك بخش چربي دوست و يك بخش آب دوست وجود دارد؛ در حد فاصل سطح ميان چربي و آب، مولكول‌ها به گونه‌اي جا مي‌گيرند كه لايه‌ي حدواسط پايدار مي‌شود. بارهاي مربوط به بخش آب‌دوست در واكنش‌هاي دوسويه‌، ميان سطوح غشاهاي زنده و يون‌هاي موجود در محيط بيرون نقش مهمي بازي مي‌كنند.

در درختان ميوه، كمبود شديد فسفر كه با علايم ظاهري بروز نمايد، به ندرت اتفاق مي‌افتد. در صورت بروز، كمبود ابتدا به صورت رشد محدود انتهايي و استوانه‌اي شاخساره‌ها با برگ‌هاي سبز تيره  نمود پيدا مي‌كند.  بعلاوه قسمت تحتاني برگ‌هاي جوان بويژه در طول حاشيه و رگبرگ اصلي، تغيير رنگ متمايل به ارغواني ديده مي‌شود. برگ‌ها ممكن است حالت چرمي پيدا كرده و به طور غير طبيعي با شاخساره، زاويه‌ي تنگ داشته باشد. علايم برگي غالباً در اوايل فصل رشد ديده مي شود و در پايان فصل علايم زايل مي شود. در شرايط خاكهاي كم رطوبت عموماً نتيجه‌ي تجزيه‌ي برگي، سطوح پايين فسفر را آشكار مي‌كند.

سميت فسفر: زيادي فسفر معمولاً به صورت كمبود يك يا چند عنصر فلزي سنگين از قبيل مس، روي، آهن و منگنز ظاهر مي‌شود. از آتجاييكه كمبود اين عناصر با زيادي فسفر اشتباه مي‌شود لذا علايم ظاهري كمبود اين عناصر غير قابل اطمينان مي‌باشد.

پتاسيم (K)

پتاسيم كاتيوني است يك ظرفيتي كه جذب آن بسيار انتخابي و با فعاليت سوخت و سازي رابطه نزديك دارد. از ويژگي‌هاي آن ، تحرك زياد در همه سطوح گياه است. جابه‌جايي پتاسيم در مسافت دور درون آوند‌هاي چوبي و آبكش صورت مي‌گيرد. پتاسيم فراوان‌ترين كاتيون موجود در سيتوپلاسم است و پتانسيل اسمزي ياخته‌ها به‌طورعمده به وسيله پتاسيم تنظيم مي‌گردد. غلظت زياد پتاسيم در سيتوپلاسم و كلروپلاست‌ها، براي خنثي كردن آنيون‌ها و تنظيم pH بويژه براي فعاليت آنزيم‌ها لازم است. بيش از 50 گونه آنزيم وجود دارند كه يا به‌طور كامل به پتاسيم وابسته هستند و يا به‌وسيله‌ي آن تحريك  مي‌شوند. وجود عنصر يتاسيم براي حركت سلول‌هاي محافظ روزنه و ساير اندام‌هاي حركتي سريع گياه، مانند جمع شدن برگچه‌هاي گياه حساس (ميموزا) ضروري است. به همين خاطر وجود مقادير كافي پتاسيم گياه را با كاهش تعرق (به‌وسيله بستن روزنه‌ها) در شرايط كم آبي  پايدار مي‌كند.

علايم كمبود پتاسيم عموماً در برگ‌هاي مسن و پاييني شاخساره‌ها، به صورت سوختگي حاشيه برگ‌ها بروز مي‌كند. در هسته‌داران، پيچيدگي به سمت بالاي برگ‌هاي جانبي به همراه كلروز و توسعه سوختگي آنها نيز از علايم كمبود مي‌باشد.  معمولاً باردهي سنگين، علايم كمبود را تشديد مي‌كند. تحقيقات نشان مي‌دهد كه بين ميزان محصول درخت و مقدار پتاسيم برگ رابطه معكوس برقرار است. همانند فسفر، در شرايط رطوبت كم خاك،  تجزيه برگ، سطح پتاسيم را پايين نشان خواهد داد. مقدار كافي يتاسيم، درختان ميوه را علاوه بر شرايط كم‌آبي، در برابر آفات و بيماريها نيز متحمل خواهد كرد.

براي زيادي و سميت پتاسيم علامت بصري و مستقيم وجود ندارد ليكن در صورت زيادي بيش از حد پتاسيم كمبود منيزيم ديده مي‌شود.

كلسيم (Ca)

كلسيم يك كاتيون نسبتاً بزرگ است كه به آساني وارد آپوپلاست شده و به شكل قابل تعويض به ديواره‌هاي سلول و سطح بيروني غشاي سيتوپلاسم مي‌چسبد. حضور كلسيم براي فعاليت طبيعي غشاءها ضروري است. ميزان جدب آن به درون سيتوپلاسم بي‌انداره محدود بوده و جابجايي آن با فرآيند‌هخاي سوخت و سازي ارتباط  جزيي دارد. تحرك كلسيم از يك سلول به سلول ديگر و در درون آوند آبكشي بسيار كند است. كلسيم به‌طور عمده در ديواره‌هاي سلولي و تيغه‌ي بين سلولي نقش ساختماني داشته و عدم وجود كافي كلسيم باعث سستي سلول‌ها و بافت‌ها از جمله گوشت ميوه‌ها مي‌گردد. كلسيم با پيوند گروه‌هاي فسفات و كربوكسيلات فسفوليپيد‌ها و پروتئين‌ها، ترجيحاً در سطوح غشاء باعث پايداري غشاهاي سلولي مي‌گردد. شكلي از كمپلكس پروتئين و كلسيم كه به كالمودولين (Calmodulin) معروف است در بسياري از فرآيند‌هاي متابوليكي، تنظيم كلسيم آزاد سيتوپلاسم و براي فعال كردن بعضي آنزيم‌ها داراي اهميت است.

رشد لوله گرده نيز به حضور كلسيم در محيط كشت بستگي دارد. اكسين (IAA)، در جابجايي كلسيم در بافت گياه دخالت دارد و جلوگيري از جابه‌جايي كلسيم يا كاهش در ميزان اكسين (با مصرف TIBA) باعث ايجاد نشانه‌هاي كمبود كلسيم مي‌شود.

علامت كمبود كلسيم در برگ درختان ميوه نادر است و معمولاً در صورت زيادي ساير عناصر غذايي بروز مي‌كند. اگر كمبود حاكم باشد، علامت آن ابتدا در برگ‌هاي جوان به شكل فنجاني شدن لبه برگ‌ها و كلروز يكدست رگبر‌ها و بين رگبرگ‌هاي در حال توسعه ديده مي‌شود. اغلب عليرغم اينكه برگ درختان، مقدار كافي كلسيم را نشان مي‌دهند در ميوه كمبود كلسيم ديده مي‌شود. كلسيم حتي در غلظت‌هاي زياد يك ماده غذايي كاني غير سمي است و در از ميان بردن اثرات سمي غلظت‌هاي زياد ديگر عناصر كاني در گياهان بسيار مؤثر است.

منيزيم (Mg)

منيزيم در فعال سازي آنزيم‌هاي دخيل در تنفس و فتوسنتز، ساخت DNA و RNA نقش دارد. آشناترين كار منيزيم اين است كه به عنوان اتم مركزي مولكول كلروفيل به كار ‌مي‌رود زيرا منيزيم جزيي از حلقه پورفيرين كلروفيل است و كمبود آن با زردي (عدم تشكيل كلروفيل) برگ‌ها همراه است.  

كمبود: در شرايط كمبود شديد، حاشيه برگ‌ها مشابه حالت كمبود پتاسيم، سوخته مي‌شوند. مهمترين علامت كمبود، كم‌رنگ شدن سبزي نوك برگ و توسعه به سمت پايه‌ي برگ و رگبرگ اصلي در برگ‌هاي مسن است، كه يك حالت مشخص به رگبرگ مياني مي‌دهد. در برگ‌هاي گلابي، ممكن است جزاير ارغواني تيره‌اي كه توسط نوارهاي سبز احاطه شده‌اند ديده شود. با گذشت فصل رشد، برگهاي مسن ريزش كرده و علايم كمبود به برگ‌هاي جوان‌تر تسرّي مي‌يابند.

مسموميت با سطوح زياد منيزيم علامت ويژه‌اي ندارد اما معمولاً به صورت كمبود پتاسيم يا كلسيم ظاهر مي‌شود.

گوگرد (S)

گر چه گاز دي‌اكسيد گوگرد موجود در هوا از سوي بخش‌هاي هوايي گياهان عالي‌جذب و مصرف مي‌شود، اما بهترين منبع گوگرد سولفات است، كه از سوي ريشه‌ها جذب مي‌شود. ميزان گوگرد براي رشد مطلوب گياه، ميان 2/0 و 5/0 درصد وزن خشك گياهان متغير است.  جابجايي مسافت دور سولفات، به‌طور عمده در درون آوند چوبي انجام مي‌گيرد. گوگرد به صورت احياء شده و يا احياء نشده (سولفات) در گياه مصرف مي‌شود. احياء گوگرد، در كلروپلاست برگ، توسط فرّودكسين صورت مي‌گيرد.  گوگرد در ساختمان برخي پروتئين‌ها، آنزيم‌ها، كوآنزيمA، تيامين و بيوتين شركت و نقش دارد.  علايم كمبود آن بسيار شبيه كمبود نيتروژن است، مثل تجمع آنتو سيانين وكلروز، زيرا هر دو در ساختمان پروتئين نقش دارند. با اين تفاوت كه كمبود گوگرد در برگهاي جوان ديده مي‌شود در حاليكه كمبود نيتروژن در برگهاي مسن ديده مي‌شود.

 

عناصر كم مصرف يا ريز مغذي (Micronutrients)

آهن (Fe)

آهن يكي از اجزاء تشكيل دهنده پروتئين‌هاي هِم شامل سيتوكروم‌ها و پروتئين‌هاي داراي آهن-گوگرد شامل فرودكسين مي‌باشد. سيتوكروم در فرآيند‌هاي انتقال الكترون در درون كلروپلاست و ميتوكندري نقش حياتي دارد، و فرودكسين در شماري از فرآيند‌هاي سوخت و سازي پايه، به عنوان جابه‌جا كننده الكترون عمل مي‌كند. از اين فرآيند‌ها مي‌توان به احياء NADP+ در فتوسنتز، در نيترات رداكتاز، سولفات رداكتاز و احياء N2 اشاره كرد. حضور عنصر آهن براي ساخت كلروفيل ضروري است. از اينرو در شرايط كمبود آهن، به علت عدم ساخت كلروفيل كافي، برگ‌هاي جوان زرد و حتي گاهي سفيد مي شوند. آهن در گياهان، يك عنصر غير متحرك به‌شمار مي‌رود، بنابراين نشانه‌هاي كمبود آن در برگ‌هاي جوان ديده مي‌‌شود. كمبود آهن در درختان ميوه بويژه در خاك‌هايي كه واكنش (pH) متمايل به قليايي دارند، بسيار شايع است.  علامت كمبود به‌صورت زايل شدن رنگ سبز در فواصل بين رگبرگ‌ها ديده مي‌شود و اين درحالي است كه رگبرگ‌ها سبز پررنگ هستند.  وقتيكه برگ‌هاي جوان باز مي‌شوند ممكن است به‌طور كامل تهي از رنگ سبز باشد ولي رگبرگ‌ها بعداً سبز مي‌شوند.

هر چند كه مسموميت با آهن در باغ نادر است ولي علامت مسموميت آن شبيه به كمبود منگنز است.

منگنز(Mn)

منگنز براي واكنش هيل- يعني دستگاه تجزيه‌ي آب و توليد اكسيژن در فتوسنتز الزامي است. در مركز فتوسيستم 2 (PSII) دست كم به چهار اتم منگنز نياز است. تعدادي آنزيم سوپراكسيدديسموتاز حاوي منگنز در گياهان شناسايي شده‌اند. آنزيم‌هاي سوپراكسيدديسموتاز در همه‌ي موجودات هوازي وجود دارند و در زنده ماندن اين موجودات در حضور اكسيژن نقش ضروري بازي مي‌كنند. اين آنزيم‌ها، بافت را در برابر اثرات ويرانگر اكسيژن راديكال آزاد O2·- (سوپراكسيد) محافظت مي‌كنند، كه در واكنش‌هاي گوناگون آنزيمي در اثر جابجايي يك الكترون به مولكول اكسيژن به‌وجود مي‌آيد.

كمبود: نشانه كمبود به‌صورت زردي در بين رگبرگ‌هاي اصلي كه از حاشيه برگ شروع شده و به طرف رگبرگ اصلي پيش مي‌رود، ديده مي شود. اين علامت اغلب با كمبود آهن يا منيزيم مغشوش مي‌شود. اما برخلاف آنها، زردي ناشي از كمبود منگنز در پهنك برگ به حدي پيشرفت نمي‌كند كه فواصل بين رگبرگ‌ها را پر كند بلكه به حاشيه برگ محدود مي‌ماند. تفاوت ديگر كمبود منگنز، عبارت است از ظهور زردي در جوانترين برگ‌ها بدون اينكه رگبرگ‌ها سبز بمانند. 

سميت منگنز به‌صورت علايمي شبيه به سرخك در درختان سيب بويژه در ارقام قرمز لبناني و جوناتان بروز مي كند، كه با سطوح پايين كلسيم همراه است

بُر(B)

بُر در محلول‌هاي آبي به‌طور عمده، به صورت اسيدبوريك وجود دارد. اسيدي بسيار ضعيف است كه به‌جاي پروتون (H+)، هيدروكسيل (OH-) مي‌گيرد:

B(OH)3 + 2H2O B(OH)-4 +H3O+

در واكنش فيزيولوژيك (كمتر از 8) به‌طور عمده،  اسيدبوريك به همان شكل اجزيه نشده جذب ريشه مي‌شود. جابه‌جايي بُر به‌وسيله‌ي گياهان، در مقايسه با ديگر مواد غذايي كاني، تقريباً محدود است. با وجود اين سرعت حركت آن در گياهان مختلف بسيار متفاوت است. به‌عنوان مثال حركت آن در آوندهاي بادام بسيار كند ولي در سيب نسبتاً متحرك است. ثابت شده است كه در درختان حاوي قندالكل سوربيتول (مثل سيب)، عنصر بُر متحرك است.   

شواهدي مبني بر اينكه بُر جزو ساختمان آنزيم باشد در دست نيست، تنها شواهد اندكي وجود دارد كه نشان مي‌دهد هر آنزيمي به وسيله بُر افزايش يا كاهش مي‌يابد. نقش‌هاي بُر به‌طور عمده در بيرون از سلول هستند و با تشكيل جوب و تمايز آوند چوبي ارتباط دارند. بُر براي نمو مريستم انتهايي لازم است و كمبود آن ممكن است سبب رشد غير عادي در انتهاي شاخه و سيخك‌ها شود. كمبود بُر، سنتز هورمون سيتوكنين را كاهش مي‌دهد.

كمبود: در بيشتر ميوه‌ها، كمبود بُر اثر خود را قبل از برگ‌ها در ميوه‌ها نشان مي‌دهد. علايم كمبود در سيب و گلابي شبيه به هم هستند؛ ميوه‌هاي بدشكل، گره دار و فرورفته، كه با بافت چوب‌پنببه‌اي همراه مي‌باشند از علايم كمبود بُر در اين ميوه‌ها است. اين علامت اغلب با لكه‌تلخ و يا كمبود كلسيم اشتباه مي‌شود. از نظر ظاهري بين كمبود بُر و كلسيم نمي‌توان تمايز قايل شد ولي تحت كمبود بُر، لكه‌هاي فرورفته از پوست تا مغز ميوه ادامه دارد در حاليكه در لكه تلخ سيب، لكه‌هاي فرورفته اغلب در سر ميوه بوده و سطحي هستند. در برخي موارد كمبود بُر، تمام سطح ميوه پر از ترك‌هايي مي‌شود كه به‌وسيله بافت كالوس پوشيده شده و به ميوه ظاري زنگارزده مي‌دهد.

علايم كمبود در آلوها به صورت فرورفتگي‌هاي قهوه‌اي در گوشت ميوه ظاهر مي‌شود. اندازه نقاط فرورفته، از لكه‌هاي كوچك تا تمام سطح ميوه متغير است. اين نوع ميوه‌ها معمولاً زودتر از سايرين رنگ مي‌گيرند و مي‌ريزند. ممكن است قطره‌هاي صمغ نيز در گوشت ميوه‌ها ديده شود.  در هلو، گوشت مجاور حفره، قهوه‌اي و چوب‌پنبه‌اي و بعضي مواقع ميوه در شكاف آن ترك مي‌خورد. مشخص‌ترين علامت كمبود بُر در اعضاي رويشي، مرگ نقاط رويشي نوك شاخساره‌ها و جارويي شدن آنها‌ است.

علايم مسموميت در سيب شامل مرگ شاخه‌هاي يكساله، گره‌هاي بزرگ در شاخه‌هاي يك و دو ساله، رسيدگي زودهنگام ميوه، خرابي دروني ميوه و ريزش آنها مي‌باشد. علايم برگي، ابتدا در برگ‌هاي مسن با زردي در طول رگبرگ اصلي و ساير رگبرگ‌هاي جانبي بزرگ ديده مي‌شود. در هلو، علايم رويشي شامل بافت مردگي در سطح برگ (لكه‌هاي نكروز)، پيچيدگي حاشيه و نوك برگ،  كاهش تشكيل جوانه گل و ميوه بستن و شكافتن هسته مي‌باشند.

مس (Cu)

 يون مس دو ظرفيتي، به‌طور محكم به اسيدهاي هوميك و فولويك (Fulvic) موجود در خاك‌ها چسبيده و تركيبات پيچيده‌ي مس- ماده آلي را تشكيل مي‌دهد. مس در تركيب برخي از پروتئين‌ها و آنزيم‌ها شركت دارد. سيتوكروم اكسيداز، يك پروتئين داراي آميزه‌اي از مس و آهن است و واكنش اكسيداسيون نهايي را در زنجيره‌ي جابه‌جايي ميتوكندري‌ها كاتاليز مي‌كند.

بيش از 50 درصد از مسي كه در كلروپلاست‌ها وجود دارد، به پلاستوسيانين چسبيده است. اين ماده از اجزاي زنجيره جابه‌جايي الكترون فتوسيستم1 است. براي ساخت پلاستوكينون و ساير كينون‌ها نيز مس مورد نياز است. در گياهاني كه كمبود مس دارند، ميزان فتوسنتز كاهش مي‌يابد. ايزوآنزيم سوپراكسيدديسموتاز داراي مس و روي بوده و براي از ميان بردن اثر سمي راديكال‌هاي سوپراكسيد(O2·-) لازم است. از ساير پروتئين‌هاي مس‌دار مي‌توان از سيتوكروم‌اكسيداز، آسكوربيت‌اكسيداز، فنولاز و لاكّاز و اكسيداز‌هاي آمين نام برد.

كمبود: اختلال در چوبي شدن (Lignification) ديواره‌هاي سلول، در گياهان عالي آشكارترين اثر كمبود مس است. در صورت كمبود مس ديواره‌هاي چوبي كيسه‌ي گرده به‌خوبي شكل نگرفته و گرده هاي رسيده نمي‌توانند بخوبي آزاد شوند. زيرا آزاد شدن گرده، متكي به پاره شدن ديواره‌ي بساك در اثر خشكيدگي و جمع شدگي بافت چوبي آن مي‌باشد. علاوه بر اين كمبود مس بر تشكيل دانه، بذر و ميوه اثر بارزي دارد.

علامت كمبود مس به صورت برگ‌هاي بازمانده از رشد يا بدشكل، باريك، و كمي بلند با حاشيه موج‌دار قابل مشاهده است. اغلب كمبود مس و روي بويژه در خاك‌هايي با واكنش بالا، با هم رخ مي‌دهند.

روي (Zn)

روي بةطور عمده، به صورت كاتيون دوظرفيتي (Zn2+) جذب مي‌شود. غلظت‌هاي زيادِ ديگر كاتيون‌هاي دوظرفيتي، مانند كلسيم، تا اندازه‌اي از جذب روي جلوگيري مي‌كنند. جابه‌جايي آن در مسافت دور، به طور عمده، در درون آوند چوبي انجام مي‌گيرد. روي يا به عنوان بخش فلزي آنزيم‌ها و يا به‌عنوان فعال كننده‌ي شماري از آنزيم‌ها از نظر نوع كار، ساختمان و يا تنظيمِ نقش آنها عمل مي‌كند.

كمبود: علامت كمبود روي، به صورت برگ‌هاي روزت و يا برگ‌هاي كوچك توصيف شده است. برگ‌هاي جديد در حال نمو از حد طبيعي كوچكترند. در اوايل بهار، تأخير در آغاز رشد، جلب توجه مي‌كند كه ممكن است با خسارت يخ‌زدگي سرشاخه‌ها دچار اشتباه گردد، ليكن در خسارت يخ‌زدگي كامبيوم (حلقه‌ي زاينده) نيز قهوه‌اي مي‌شود.

كمبود روي در درختان سيب، كاهش گل‌آوري را در پي دارد و ممكن است مانع از باز شدن گل‌ها در زمان شكفتن جوانه‌ها شود. روي در چرخه‌ي متابوليسم نيتروژن دخالت مي‌كند و كمبود آن سبب كاهش پروتئين‌ها و بطور مشخص، ريبونوكلييك اسيد مي‌شود. روي در سنتز آكسين دخالت دارد و رشد رويشي روزت كه نتيجه فواصل كوتاه بين گره‌ها و عدم وجود غالبت انتهايي  مي‌باشد، به‌دليل عدم توليد آكسين كافي مي‌باشد.

موليبدن(Mo)

موليبدن به صورت آنيون موليبدات (MoO42-) جذب ريشه گياه مي‌گردد. نياز غذايي به موليبدن كمتر از ديگر مواد غذايي كاني است. اعمال موليبدن، به‌عنوان ماده‌ي غذايي گياه، به تغييرات ظرفيت آن، به عنوان جزو فلزي آنزيم‌ها مربوط است. در گياهان، تنها چند آنزيم وجود دارد كه موليبدن فعال كننده‌ي آنها است، از جمله نيتروژناز (تثبيت كننده نيتروژن هوا)  و  نيترات‌ريداكتاز، كه نيترات را به نيتريت تبديل مي‌كند. بنابر‌اين نياز گياهان عالي به موليبدن، به نوع نيتروژني بستگي دارد كه مصرف مي‌شود. به نظر مي‌رسد كه موليبدن در جابه‌جايي راه دور، به نسبت متحرك است.

كمبود: كلروز و نكروز بين رگبرگي در برگهاي مسن، علايم كمبود موليبدن است. در عين حال، در شمار زيادي از گونه‌هاي گياهان، آشكارترين نشانه‌هاي كمبود موليبدن با كاهش شديد و ناهنجاري‌هايي در تشكيل پهنك برگ به نام دُم‌شلاق (Whiptail) بروز مي‌كند، كه در اثر لكه مردگي موضعي در بافت و ناكافي بودن تمايز رشته‌هاي آوند در مراحل آغازين رشد برگ، به‌وجود مي‌آيد.

كلر (Cl)

كلر به صورت آنيون (Cl-)، به آساني جذب گياهان مي‌شود. مقدار جذب كلر در مقايسه با ساير ريزمغذي‌ها زياد بوده و در داخل گياه بسيار متحرك است. نقش كلر در گياهان، مشاركت در فعاليت سوخت و سازي، جبران بار الكتريكي و تنظيم اسمز، مشاركت در واكنش تجزيه آب در فرآيند فتوسنتز و توليد اكسيژن مي‌باشد.

كمبود: پژمردگي نوك برگ‌ها سپس كلروز و نكروز از علايم كمبود كلر است. همچنين در شرايط كمبود كلر، از رشد طولي ريشه به‌شدت جلوگيري مي‌شود، ولي تشكيل ريشه‌هاي جانبيِ كوتاه افزايش مي‌يابد و به ريشه ها ظاهري انبوه و پرپشت مي‌دهد. بنابراين، ممكن است پژمردگي برگ‌ها به علت جلوگيري از جذب آب و عدم تنظيم تعرق اب از روزنه‌هاي برگ باشد

 

Free Web Hosting